مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

از كاكتوسهاي بي محبت تا گلدانهاي هيجان انگيز !

اينروزها سرشاري از هيجان و اشتياق ، علتش رو بعدا ً برات مفصل شرح خواهم داد ، اما خوشحالي تو براي من بيشتر از هر چيز ديگه اي ارزش داره گل ِ من ... اين اشتياقت باعث شد كه بهونه اي براي شروع اين پست پيدا كنم .  به پرورش كاكتوس ها علاقه زيادي پيدا كردي و مدتيه كه در حال جمع آوري مجموعه ي كاكتوسيت هستي !! از اينكه با مهربوني تمام كاكتوس ها رو آب ميدي و براي ابراز علاقه نازشون كرده بودي و از نظرت اونها با بي توجهي به همه ي محبتهات كلي خارهاشون رو به دستت فرو كرده بودن ، دلگير شده بودي و چقدر سخت بود اينكه بهت بفهمونم كاكتوس ها نه از ره كينه بلكه به اقتضاي طبيعت اين كار رو با تو كرده بودن و الان كه به اين درك رسيدي چه محتاطانه باهاشون برخور...
19 مرداد 1394

مُ ر د ا د ميگذرد ....

روزهاي گرم ِ مردادي را ورق ميزنيم و باز دغدغه ي بر هم زدن خواب ِ شيرينِ ِ صبح گاهي ات به گوشه اي از ذهنم سنجاق شده ! كاش ميشد بهترينها را فراهم كرد و بهترين تصميم ها را گرفت و شرايط دخالتي در اخذ تصميمت نمي كرد ، آنوقت بود كه ميشد بي دغدغه و با آرامش خيال و با اشتياق تر اين روزها را ورق زد .....                   در روزهايي كه گذشت خاطرات خوبي رو داشتي و از بازگو كردنشون خسته نميشي ، حضور اتفاقي تو با بهراد در يك عروسي ( بهراد از نظرت بهترين هم كلاسيته و گاها ً توي خونه بعنوان داداش ازش نام ميبري )، گذروندن عصر تابستوني در يك مزرعه بزرگ و ميوه چيدن از درخت ، و شوخي و بازي ...
7 مرداد 1394
1